ابهام دوست داشتنی :)

داشتم به این فکر می‌کردم که تا وقتی که پشت کنکورم چقدر وضعیت آینده‌م مبهمه و این ابهام چقدر دردناکه و باخودم میگفتم حاضرم هر کاری بکنم که زودتر سرنوشتم رو بفهمم.
میدونید، پارسال برای ادامه‌ی زندگیم بعد از کنکور فقط یک حالت در نظر گرفته بودم و این شده بود که کلی اضطراب وحشتناک داشتم از اینکه همون ‌یک حالت برام اتفاق نیوفته و بعدش ندونم با زندگیم قراره چه کاری بکنم! اما حالا اوضاع فرق میکنه. بزرگتر و عاقلتر شدم و واسه‌ی آینده‌م بعد از کنکور ۹۸ چندین تا گزینه‌ی درست و حسابی در نظر گرفتم که هر کدوم نشه میرم سراغ بعدی. درسته که بعد از ‌انتخاب یکی از اون گزینه‌ها دیگه دغدغه‌ی ابهام انتخاب بین اون گزینه‌ها رو ندارم، ولی هر کدوم از اون گزینه‌ها خودشون یه راه پر ابهام بزرگن! دقیقا همین تابستون وقتی با خانواده درمورد انتخاب رشته بحث میکردم ناخودآگاه با تمام رشته‌هایی که آینده‌ی مشخص و تضمین شده و به قول معروف آبرومندی(!) داشتن مخالفت شدید میکردم و از فکر اینکه مشخص باشه بعد از اون دوره‌ی تحصیل دانشگاهی دقیقاااا چه شغلی داشته باشم وحشت میکردم و حس میکردم که عطش به ماجراجویی و خلاقیت درونم رو میکشه! درسته که امسال عاقلتر شدم و حالا برای بعد از کنکورم‌ چندتا گزینه توی ذهنم دارم، ولی همین چند روز پیش که از مبهم بودن راهم می‌نالیدم، متوجه شدم تمام اون گزینه‌ها من رو به طرف یه آینده‌ با انواع احتمالات مختلف و یه عالمه ابهام میبرن! به خودم اومدم و دیدم واقعا واسه یه چیز نباید نق بزنم و اونم مبهم بودن آینده‌‌امه! چون با توجه به شخصیتی که دارم و علاقه‌هام حالا حالا ها درگیر آینده‌ی مبهم و سرنوشتی‌ام که هرچیزی ممکنه باشه. واقعا که ابهام چقدر قشنگ و لذت بخشه... درسته بدترین احتمالات رو میتونی توی موقعیت مبهم برای خودت تصور کنی، ولی درکنارش قشنگترین و بهترین چیزا رو هم میتونی تصور کنی. تصور کنید که یه مسابقه‌ی ساخت مجسمه برگزار شده و دو تا انتخاب داری. یکی اینکه یه مجسمه‌ی از قبل ساخته شده‌ی متوسط رو برداری و در طول زمان مسابقه راحت بشینی و بقیه رو تماشا کنی و بدونی که درسته که نفر اول نمیشی، ولی قطعا نفر آخر هم نیستی! و یا اینکه یه خمیر مجسمه سازی بهت بدن که میتونی به بهترین شکل ممکن در بیاریش و افکار درونت رو بهش اضافه کنی و بهش ویژگی و خاصیت بدی؛ درسته که در طول کل مسابقه مشغول کار کردن روی مجسمه‌ای و اضطراب داری که وقت تموم نشه و یا اینکه نفر آخر نشی، ولی شوق اینکه ممکنه نفر اول بشی وادار به حرکتت میکنه. شوق اینکه دوست داری نتیجه‌ی کارت رو ببینی و حالا که میخوای بهترین باشه از تمام تواناییت استفاده میکنی. خیلی خوب میدونم که شخصیت‌ افراد باهم‌ متفاوته و این حد از ریسک کردن و ابهام به نظر خیلی‌ها حماقت محض حساب میشه، خیلیا بهت میخندن، خیلیا ناامیدت‌ میکنن، ولی من نمیتونم شخصیت خودم رو تغییر بدم. نمیتونم علایق خودم رو سرکوب کنم و از درون روزی صد بار بمیرم که فقط مهر تایید بقیه رو بگیرم. باید قبول کنم که خودم این راه‌ها رو توی زندگیم انتخاب کردم و انتخابات من همیشه همراه با ابهام بودن و دقیقا واسه‌ی همین انتخاب من بودن. تنها چیزی که توی این راه نیاز دارم لذت بردن از مسیر قبل از رسیدن به هدفم هست. چون هر کدوم از اهدافم من رو به سمت یه هدف جدید میبرن و این بین هیچوقت قرار نیست احساس کنم که کارم تموم شده و همه چیز مشخص و معینه. دلیلی برای اضطراب وجود نداره. فقط باید حرکت کنم و به سکون راضی نشم :)
در آخر باید اضافه کنم که نه انتخاب راه مشخص اشتباهه و نه انتخاب راه مبهم. فقط شخصیت آدما باهم فرق داره و هرکسی باید جوری راهش رو انتخاب کنه که نه موقع تلاش کردن برای هدفش ناراضی باشه و نه موقع رسیدن به هدف!
پ.ن۱: به نظرم اگر ابهامِ راحتون رو دوست ندارید، دو تا دلیل میتونه داشته باشه. یا راهتون رو دوست ندارید یا ابهام رو! اگر اینجوره توی انتخاب‌هاتون تجدید نظر کنید و راه خاص خودتون رو انتخاب کنید و دنبال تقلید از بقیه نباشید :)
پ.ن۲: احساس کردم پ.ن۱ خیلی حالت امری و نصیحت کننده داشت :')) من اصلا در جایگاه نصیحت کردن بقیه نیستم البته :')) فقط آرزو میکنم حال دلتون خوب باشه ♡

پ.ن۳: خودتون رو جز کدوم دسته میدونید؟  تا چه حد ابهام رو دوست دارید؟ :)

  • آنیا بلایت
" هیچ وقت قرار نیست احساس کنم که کارم تموم شده"
من ن تحمل مشخص بودن همه چیو دارم ن تحمل ابهام بیش از حد. فقط همین ی جمله ی بالا رو خیلی قبول دارم

صد البته که تعادل از همه چیز بهتره :) ♡♡
جمعه ۱۱ آبان ۹۷ , ۱۴:۱۱ بنیامین بیضایی
ابهام خوبه ولی من هیچ وقت نتونستم درست حسابی درکش کنم مخصوصا همین ابهامی که در موردی آینده داری ازش حرف میزنی؛ همیشه میدونستم باید چیکار کنم و در چه بازه زمانی چه کاری رو انجام بدم. نمی گم همه چیز رو از قبل درست میدونستم ولی حداقل تصمیمم رو گرفته بودم و تقریبا همه حالات رو پیش بینی میکردم. خیلی کم برام پیش اومده که شگفت زده بشم و برای همه اتفاقات آماده بودم هر چند خیلی چیز ها که برای اولین برام اتفاق می افتاد جالب و قابل تامل بود.
همیشه مشخصا یک هدفی داشتم چه بد چه خوب چه با ارزش و چه بی ارزش اما بعضی وقتا فقط و فقط برای تفریح بعضی کارا رو میکردم مثلا یه بار تو مدرسه سر صف رفتم و از مدیرمون مشخصا انتقاد های تند و زننده کردم فقط برای اینکه می خواستم آدرنالینم بره بالا و اصلا هدفی نداشتم هر چند بعدشم معلوم نبود چی بشه ولی اصلا بهش فکر نمیکردم که ابهامی داشته باشم!
زندگی خیلی جالبه ولی بعضی وقتا فکر کردن که به انتخاب هایی که کردی ولی معلوم نیست کاملا به دستشون بیاری یا نه اون حالت سردرگمی و ابهامه رو داره که باحاله.
بزرگترین ابهام ها در مورد چرایی هاست که بهتره بهشون فکر نکرد اصلا موافقی؟

+البته بعد از نوشتن این پیام حالا که در شرف ارسالش هستم فکر مکینم که من کاملا هم همه چیز و نمیدونم و حالا که فکر میکنم بعضی ابهام ها خیلی باحالن و دوست دارم همیشه از اینها داشته باشم :)

اینکه هدف داشته باشی و براش تلاش کنی عالیه و خودش یه نوعی از مشخص بودن آینده‌س ولی اگه اون هدف خودش به دنبالش چندین هدف و انتخاب دیگه باشه یه جور ابهام درمورد آینده و مشخص نبودن همه چیز به وجود میاد و اینجور ابهام که آدم رو وادار به تلاش کردن و جلو رفتن میکنه رو خیلی دوست دارم! 
صد البته موافقم با یه سری کارای یهویی که سرنوشت مبهم دارن! زندگی با اینجور چیزا خیلی متفاوت و لذت بخش میشه و تا حدی که ضرر خیلی زیادی نداشته باشن هیجان اینجور ابهام ها لازمه :)
من از اونام که ابهام برام کشنده و عذاب اوره...!
ولی همه‌مون باید یه مدت توی زندگیمون ابهام رو بدون اینکه انتخابمون باشه تحمل کنیم‌. چطوره ازش لذت ببریم؟D:
خب از این لحاظ من180 درجه باهات فرق دارم 
من از ابهام میترسم البته دلمم زیاد روتین بودن رو نمیخواد دلم میخواد کاملا کارام در اینده شفاف باشه برام بدون دغدغه اینکه اگه این نشد چی و این حرفا...
فکر کنم تو هم طرفدار تعادل بین این دو تا باشی ;)♡
من ابهام رو دوست ندارم گیجم میکنه گنگ میشم. دوست دارم مسیرم واضح و روشن باشه عین روز. 
کلا آدم ماجرا جو و ریسک پذیری نیستم
امیدوارم تا حد ممکن راه جلوی روت همیشه روشن و واضح باشه :)♡
از ابهام خیلی زیاد خوشم نمیاد 
و مدت هاست که در لحظه تصمیم میگیرم ... زیاد فکر نمیکنم به آینده 
وقتی آینده رسید به حال تصمیم میگیرم ... 
در لحظه زندگی کردن خیلی خوبه، چون باعث میشه آدم همیشه برای همون لحظه تلاش کنه و همیشه هر چقدر کوچیک میشرفت کنه :) اضطراب آینده و غصه‌ی گذشته هم سرعتش رو کم نمیکنن :)
اوه نههه-___-
ای بابا :))
ابهام رو اصلا دوست ندارم و همیشه سعی می کنم که راه های مختلف رو از قبل پیش بینی کنم و بدونم میخواد چی پیش بیاد . دوست دارم شفاف باشه اینده ام اینطوری خیلی بهتر برای الانم تصمیم می گیرم . میدونم باید چه کارایی بکنم و چه کارایی رو بزارم برای بعد .
خیلی هم خوب ^-^♡
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پشت آبشار

حتی اگر تمام طول شب را گریسته باشی، باز هم دمیدن صبح برایت نشاط آور خواهد بود

از پشت یه آبشار بلند براتون می نویسم!

Designed By Erfan Powered by Bayan