سلام :)
توی پاورقی وبلاگ [همون چنل خودمون :)) @poplars ] براتون یکی از متنهای قدیمی و قشنگ هفتهنامه کرگدن رو گذاشتم. متاسفانه آپلود کردن عکساش توی وبلاگ برام سخت بود و به همین خاطر توی چنل گذاشتم :)
بعد از خوندن متن اگر خواستید بگید نظر شما چیه؟ به نظرتون واقعا هیچوقت برای رسیدن به آرزوهامون دیر نیست؟ اون "چرخوندن فرمون" که توی آخر بهش اشاره کرده چقدر توی کیفیت زندگیمون تاثیر داره؟؟
+ درمورد پست قبلی هم باید بگم هدف اصلیم این بود که بگم کاش دنیا نظم بیشتری داشت. حالا که صدای همدیگه رو میتونیم بشنویم، چطور میشه یه گوشهی دنیا از تجاوز به عنوان یه اسلحهی جنگی استفاده بشه و یه گوشهی دیگه کلی هزینه بابت یه جشن تکراری هر ساله؟؟ چیزی بود که خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود و واسه همین درموردش نوشتم؛ ببخشید اگر موقع خوندنش ناراحت شدید♡