که بر آن جور و جفا، صبر و ثباتم دادند...

دوست ندارم واقعا اینجا چیزای منفی بنویسم ولی واقعا شرایط از همه نظر سخت شده و بینهایت دوباره استرس پیدا کردم. کل این هفته رو حداقل تا سه صب خوابم نمی برد و حتی دو روز پیش رو تا ۶ صبح بیدار بودم... میدونم باید واقع بین باشم ، ولی واقع بینی من یه جوریه که چون واقعیت پیش روم تلخه یه سری ترسای دروغین و الکی هم واسم واقعی میشن و یه به همراهش اضطراب های دیگه در مورد مسائل دیگه هم سراغم میان. از اول دبیرستان تا حالا دیگه تقریبا ۵ سال شده... توی این مدت چیکار کردم من؟! چقدر زندگیم رو جلو بردم؟!

میدونم علت این همه اضطراب این نیست که شیمیم ضعیف و ترسناکه ، علتش اینه که نشستم توی خونه اورتینکینگ میکنم. اینه که شیش ماهه پا روی تردمیل نذاشتم. اینه که سه یا چهارساله دیگه انگشتم به زه کمان نخورده. و میدونم اونقدر عضلاتم ضعیف شدن که احتمالا توی نگه داشتن کمان اسب سواری هم دستم میلرزه. هفت یا هشت ماهه استخر نرفتم و میدونم  با این هیکل شصت کیلویی ضعیف نمیشه شنای پروانه رو بدون کم آوردن و سرعتی برم... طبیعت نرفتم...کتاب نخوندم....

و از این به بعدم اوضاع همینجور میمونه. چون متنفرم از اینکه تکلیف چیز مهمی توی زندگیم مثل دانشگاه اصلا مشخص نیست و من برم حتی یک ثانیه تفریح کنم. 

از این بی هویتی اصلا خوشم نمیاد. ولی چون واقعیت ها رو قبول کردم و میدونم وضعم چجوره خیلی بیشتر از قبل میتونم تحملش کنم. 

می‌دونید چی من رو خیلی بهم میریزه؟ اینکه کنکور رو نمیشه مثل یه سری مسائل دیگه زندگی خیلی شخصی و آروم جلو برد. قبلا هیچکس از من توی مهمونیا نمی پرسید که راستی الان شنای صد متر قورباغه رو توی چه تایمی میری؟ یا الان وضعیتت توی کلاس زبان چجوره؟ یا مثلا معدل مدرسه‌ت چند شد؟ راستی فلان کتاب رو خوندی؟ واسه همینم خودم کار خودم رو میکردم و تمیز و مرتب پیش میرفتم و هر اتفاقی که میوفتاد حس میکردم همه چیز داره عادی پیش میره و روند پیشرفتم رو هرچند که کوچیک بود حس میکردم. 

ولی واسه کنکور فرق داره. از دندون پزشک گرفته تا خیاط و آرایشگر (راستی یک ساله آرایشگاه نرفتم و موهام تا وسط کمرم بلند شدن :')))) ) همه درمورد تراز و درصد آدم میپرسن. فامیلا که خودشون یه چیز وحشتناک دیگه‌ان...:)) بدون اینکه بدونن من شرایط روحیم یا وضعیت تحصیلیم چجوره مثلا نظرای بیخود میدن که شما بشین فقط کتابای درسیت رو بخون:)) اشتباهت اینه که تست میزنی:')) تمرینای کتاب رو حل کن:'))))))) و خلاصه از این چیزای خنده‌داری که آدمای صد سال پیش کنکور داده میگن :'))) 

خلاصه الان عصبانیم که چرا اینقدر حوزه آزمون شلوغ بود... متاسفانه اسکان نوروزی بود و من از ساعت ۹ تا ۱۱ یا ۱۱:۱۵ همه‌ش داشتم خودم رو کنترل میکردم که نرم توی حیاط داد و هوار راه بندازم و با اون خانواده ها دعوا کنم... صدای گریه بچه و حرف زدنای خانواده ها و صدای دزدگیر ماشیناشون که جونم رو در آورد! خصوصا صدای دزدگیر ماشین که این آژیر مسخره رو از اول تا اخر میذاشتن پلی بشه :') و یه جوری صدای بوق میومد که انگار توی حیاط ترافیک یا تصادف شده! نتیجه‌ش چی شد؟ ۱۱ تا غلط توی زیست و ۷ تا توی شیمی و وقت کم آوردن برای ریاضی و فیزیک :') و دیگه لازم نیست بگم که کلی افت تراز...اونم توی آزمونی به این مهمی...مگه اون چهار پنج تا چادر توی حیاط هزینه اسکانش چقدر بود که این یه روز رو نمیتونستن ازش صرف نظر کنن؟:') هیچ متوجهن یه چنین چیزی ممکنه روحیه یکی رو واسه چندین روز خراب کنه؟:')

تمام دلخوشیم شده این درصد و تراز زبانم:')) و البته تا حدودی زیست:')) فقط اگه میشه ازم نپرسید که تراز کلم چند شده:')) چون واسه سلامت روح و روانتون ضرر داره و اینقدر ترسناکه که ممکنه هرکسی رو دچار حمله قلبی کنه:')) ای کاش شرایط مدرسه مون جوری بود که میتونستم اون موقع درسای دیگه‌‌ام رو قوی کنم و بخونم... ولی گذشته ها گذشته و امیدوارم باعث و بانیش تو آتیش جهنم بسوزه >:)) [با مشت بر سینه‌اش میکوبد ]


  • آنیا بلایت
ان شاءالله موفق تر تر باشین و بهترینها نصیبتون بشه ...
ممنون:) 
بهترین ها هم انشاءالله واسه‌ی شما اتفاق بیوفته:)
من عاشق زبان، انگلیسیم
منم کلا زبان یاد گرفتن رو دوست دارم:)
یعنی تمام اون ورزشها و تفریحات رو فدای درس خوندن کردید! یعنی ارزشش رو داره؟
آره:'))
داره چون اون چیزی که میخوام هم خودش واسم یه نوع تفریح و علاقه‌ست که فعلا ازش چیز زیادی بهم نمی‌رسه :'(
آدم یه جاهایی رو مجبوره
:)
این استرس ها 
این حال 
این تراز 
این درصد 
همه جزء طبیعی ترین و عادی ترین اتفاق ممکن هستش :) 
اینکه خسته شدی ، دلت کتاب میخواد ، دلت آرایشگاه بخواد، استخر ، سواری ... اینا طبیعیه ... 
اما فقط ۳ ماه مونده 
و باور کن تو این ۳ ماه میشه معجزه کرد ! 
بشین یک روز استراحت کن ، یه باد به کله بده ، و ۲ ساعت آخر اون روز رو اختصاص بده به یک برنامه ریزی (اگر برنامه نداری) برای ۳ ماه پیش رو ، و اگر داری با دقت برنامه رو کامل مرور کن... 
انرژیت برمیگرده و با قدرت ادامه میدی :) 
ممنون دلژین عزیزم:)
آره واقعا نباید تسلیم شد و این سه ماه خیلی مهمه... امیدوارم که معجزه هم بشه:)♡♡
مطمئن باش معجزه میشه ! در این حد بهت بگم که من برای کنکور دومم به خاطر دانشجو بودنم فقط ۶ ماه خوندم ، و اون ۳ ماه اخر اصل کارم بود ، 
شاهکار نکردم بگم وای رتبه بی نظیری آوردم و ال و بل ولی با همون رتبه ۳۰۰۰ ام رو نصف کردم ! و ۱۵۰۰ شدم‌...
میدونی چه چیزی باعث این اتفاق شد ، این که بدون فکر و خیال درس خوندم اون ماه های آخر رو ! فکر کن دانشگاه میرفتم ، دم کنکور امتحانات دانشگاهمم بود ... اما بیخیال برای کنکورمم میخوندم...
سعی کن به خودت آرامش بدی 
این آرامشه یه معجزه ی عجیبی میکنه و ۱۰۰ پله به جلو پرتابت میکنه ...
سال اولی که کنکور دادم تو ازمون سنجش جامع آخر ، رتبه ام زیر ۱۰۰ شده بود ! همه رو سرم قسم میخوردن :)) ولی شدم ۳۰۰۰ ! فکر میکنی چی کارم رو خراب کرد ؟ استرس لعنتی ... 
موفق باشی :) 
جدا خیلی سخته هم دانشگاه بری هم برای کنکور بخونی... واقعا کارت عالی بوده ^-^♡
دقیقا آرامش مهمترین چیزه. چون اگه آروم باشی هم توی خونه خوب میتونی درس خوندن رو ادامه بدی و هم سر آزمون بدون دغدغه میتونی سوالا رو جواب بدی:) چاره‌شم اینه که سرگرم کتابا و درس باشی و نشینی الکی فکر بیخود کنی. فکر کردن و اینا عه که هم جلوی درس خوندن رو میگیره و ساعت مطالعه رو پایین میاره هم آدم رو خسته میکنه...
عیب نداره اینم یه تجربه هست . پارسال بهمون میگفتن برین تو حیاط یا تو آشپزخونه کنکور آزمایشی بدین که اگه سر جلسه کنکور فلان و فلان شد قبلاً تجربه اش رو داشته باشی . خب مسلما دفعه ی اولت باشه یکم خراب میشه آزمونت ولی این خودش می‌تونه انگیزه ای برای جبران و کنترل شرایط در دفعه ی بعد باشه .درصد زبانت چقدر خوبه آفرین ماشاالله من کم ترین درصدم زبان بود 😅😅
نگران این نباش که از خیلی چیزا زدی چون ان شالله نتیجه اش رو هم میبینی 
خدا میگه برای انسان نتیجه ای جز سعی و تلاش او نیست همانطور که مولوی هم میگه ؛
قدر همت باشد آن جهد و دعا /لیس للانسان الا ما سعی 
تو موفق میشی🤗💪💪🌸🌿🌿
مرسی همدم جانم ^---^💙💜💛💚❤💖 
امیدوارم این چیزا سر جلسه کنکور اتفاق نیوفتن چون اون موقع کارم ساخته‌س:)) حتما امتحان میکنم که توی آشپزخونه و هال و شلوغی سوال حل کنم ^-^ 
چقدرم قشنگ بود آخر کامنتت:) میزنمش رو دیوارم ^-^♡
یکم دیگه مونده قوی باش😙چشم بزنی میگذره ایشالله هم به خوشی بگذره هم بانتیجه عالی که هممون روخوشحال کنی:)
ان‌شالله عزیزم 😚😍😙
این آخریا هم تلاش رو ادامه بده و همه چیز رو به خدا بسپار..موفق میشی عزیزم،ادامه بده 💛
مرسی عزیزم ^-^💛💛
سه شنبه ۷ فروردين ۹۷ , ۲۳:۴۷ آمانیتا موسکاریا🍄
احسنت:))))
من زبان این بار افتضاح زدم :دی
ان شاء الله روز به روز بهتر میشی:)
ممنون:))
حالا افتضاحش ۹۷ درصده :'| :)))
انشالله:) توهم ایشالا به هدفت برسی ^-^
سلام آبجی. :) 
با آرزوی موفقیت. من هنوزم درس خوندنا و روزای خاص سال کنکورم جزء بهترین خاطراتمه. امیدوارم به اون چه دوست داری و خیرت در اون هست برسی.
سلام :)
چقدر خوب:) امیدوارم واسه‌ی منم چندتا خاطره‌ی خوب بمونه...
ممنون...

درود بر تو :)
ناراحت نباش دخترم. شرایطِ آزمون دیروز به کنکورِ تو ربطی نداره. کنکور همه درصدهات عالی میشه :)
درود بر حوا بانو:)♡
ان شالله
اره پیشنهادات کپک زده اطرافیان رو مخه://
ناراحت نشو هنوز ازمونای دیگه هست:) ایشالا میرسی؛)
ان شالله :)♡♡
زبان انگلیسی تنها درسی بود که توی امتحانان نهایی ۲۰ شدم و در کنکور ۸۰ درصد زدمش :))
در مورد مدرسه هم فکر نمی کنم اجاره ای باشه . پولی نیست
وقتی هتل ها پر میشه در مدارس رو باز می کنن که بقیه که جا ندارن توی مدرسه اسکان داشته باشن که حداقل دستشویی درست داره
برای اینه وگرنه فکر نمی کنم اجاره ای داشته باشه
منم نهایی بیست شدم :))
پول میگرن بابا. فکر کنم ده تومن و اینا پول میگیرن:') 
وا ..
ولی خب نمیشه سخت بهشون گرفت . خب خیلی ها هستن پول هتل ندارن ولی دوست دارن مسافرت برن . بلاخره اینام انسانن مسافرت می خوان . درسته خراب کاری می کنن گند میزنن به طبیعیت ولی خب .... چی بگه آدم ..
همینم بلاخره باعث میشه یه بچه کوچیک یه مسافرتی ببینه ثواب داره
از این دید هم میشه نگاهش کرد
راستی از گلی که در اون پست نظر داده بودم در پاسخ دادی هم ممنونم
من که نمیگم سفر رفتن و اسکان کردن توی مدرسه یا حتی ارزون کردن مخارج سفر بده! اصلا به هیچ وجه! ولی اون مدرسه ای که ما توش آزمون دادیم از کانون پول میگیره بابت اینکه آزمون برگزار میشه و قطعا خیلی بیشتر از پول چهارتا چادر توی حیاط مدرسه‌س و اون مدرسه میتونستن فقط برای همون روز تعطیل کنن اسکان رو... کلی مدرسه و پارک و جاهای دیگه مخصوص اسکان هست توی شهر :)
+خواهش میکنم قابلی نداشت که :))
اینم هست . کانون که ...
البته چی سرجاشه که اینا سر جاشون باشه؟
هعی...

زبان من پایین ترین درصد عمومیم هست :|

:))))

چه حیف:(
روش وقت بذار حتما ♡♡
وقتی که برید  دانشگاه  متوجه میشد زیاد این استرس کنکور واقعا اهمیتی نداشت
با دنیا و زندگی ایی روبرو میشید که سختی کنکور در مقابلش هیچه البته در عین حال هیجان انگیزتر و شیرین تره
تو کنکور حداقل میدونی این مانع روبروت اسمش کنکوره و چی از جونت میخواد میدونی اگه دینی گاج  یا دیفرانسیل و انتگرال نشرالگو(مثلا) رو بخونی یا به روایتی بخوری میتونی تو آزمون درصد خوبی بزنی
اما بعدا تو بعضی چیزا نمیدونی از کدوم مسیر باید رفت این مانع روبروت دقیقا چیه  چی میخواد از تو.......

راحت و آسان بگیرید و لذت ببرید که آسان و شیرین هم میگذره انشالله
بله دقیقا همینطوره ، اما پشت کنکور بودن یه حس ترسناک بلاتکلیفی و بی هویتی داره که هر چند وقت یه بار باعث بهم ریختن روحیه‌ی آدم میشه... اینکه سرنوشت یه چیز خیلی مهمی مثل تحصیلات و به دنبالش شغل آدم مشخص نیست ... و یا یه سری هدف و الویت ها و فعالیت‌های آدم به خاطر کنکور باید متوقف بشن...
ان‌شالله 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پشت آبشار

حتی اگر تمام طول شب را گریسته باشی، باز هم دمیدن صبح برایت نشاط آور خواهد بود

از پشت یه آبشار بلند براتون می نویسم!

Designed By Erfan Powered by Bayan