وقتی پنج بار یه چنین خواستگاریای واسه یکی توی این سن کم اتفاق بیوفته دیگه اینکه اعصابش بهم بریزه و یهو چنین پستی بذاره بعید نیست:'))

منم دوست دارم که مثلا بقیه مراحل سنتی انجام بشه به قول خودت ، ولی اصلا نمیتونم قبول کنم پسری که مثلا یکی دو  بار من رو دیده یا اصلا ندیده‌ و مامانش و ... من رو دیدن همینجور الکی من رو انتخاب کنن! آخه من واقعا چه چیز مناسبی دارم واسه ازدواج؟ :)) نه دانشگاه رفتم نه شغل دارم نه حتی سن مناسبی واسه ازدواج! و باور کن حتی عقل ازدواجم ندارم:')) 

آخه خیلی یهویی و از روی خشم و اینا نوشتمش و ترسیدم الان به کسایی که اینجور ازدواج کردن یا اینجور ازدواج کردن رو دوست دارن بر بخوره-_- فکر کنم توی اون پست هم به دخترایی که اینجور ازدواج میکنن و هم پسرایی که مامانشون رو میفرستن براشون همسر پیدا کنن توهین کردم-_- در واقع با اینکه من از این روش متنفرم ولی نخواستم به کسی بی احترامی کنم:)) ولی همچنان نمیفهمم چی باعث میشه یه پسر گنده نتونه واسه خودش همسر مناسب پیدا کنه ولی فکر کنه برای ازدواج کردن آماده‌س :/ 

یه چیزی توی مایه های همون کامنتم بود که برات توی اون پست که درمورد خواستگار نوشته بودی، گذاشته بودم:)) فقط ترسیدم چون موقع نوشتنش یه ذره عصبانی بودم به بعضیا بربخوره :(

سلام :)

پشیمانی بعد از ارسال پست :')) 

یه پست که فکر کنم بیست دقیقه قبل از این پست گذاشته بودم:)

دوحبه فمنیسم آدم تیکه تیکه میسه این چبزا رو میبینه:))

خسته نباشی دلاور :)))♡♡

چه خوب که اون پست هنگام عصبانیت من رو ندیدی:))

پست خوبی نبود اصلا:))

واسه‌ی خوندن پست های مربوط به کنکور به چند پست قبل مراجعه کنید:))

خیلی هم خوب:)

ای جان:))) عاشق اینجور خنده‌هام:)) ازش اسکرین شات بگیر روزی سه بار برای شادی روح و روانت بخونش:))♡