برای شنیدن آهنگ اینجا کلیک کنید :)
حجم: 8.38 مگابایت
Well the last time that I saw her
Standing in the pouring rain
Hair a little shorter
But everything else looked the same
I could'a told her that I adored her
She could'a said she felt the same way
But we just smiled 'cos sometimes words
Aren’t the right words to say
We just smiled 'cos sometimes words
Aren’t the right words to say
هر دفعه که توی تایم استراحتم به آهنگ words از passenger گوش میدم، یه چیزی من رو برمیگردونه به قدم زدن روی پل بزرگ چوبی هاگوارتز. احساس میکنم زمستونه، من ردای گریفیندور رو پوشیدم و شال گردن قرمز و طلاییم رو روی ردام انداختم و دستم رو زیر چونهم گذاشتم و از یکی از پنجرههای پل دارم به جنگل ممنوعه و بید کتک زن و کلبهی هاگرید نگاه میکنم. دغدغهی کلاس معجون سازی اسنیپ رو دارم و میدونم باید به خاطر مقالههای کلاس پیشگویی تا خود صبح توی سالن عمومی گریفیندور ، کنار شومینهی روشن و روی مبلای قدیمی پر از کوسن بشینم و قلم پرم رو توی مرکب بزنم و اونقدر بنویسم که اون همه مقالهی تلنبار شده تموم بشه و بعدش وقتی هوا تاریک و روشنه و برف شروع به باریدن کرده برگردم به خوابگاه دخترونه و زیر پتوی زرشکی رنگم بخزم و پتو رو تا لپهام بالا بکشم و با فکر کردن به صبحونهای داغی که چند ساعت دیگه توی سرسرای عمومی با سقفی که هوای برفی رو نشون میده باید بخورم، به خواب برم.
پ.ن: گفته بودم بزرگترین و بهترین اتفاقی که توی زندگیم اتفاق افتاده خوندن کتابهای هری پاتر بوده؟
پ.ن۲: تا حالا شده حس کنید به جایی تعلق دارید که هیچوقت اونجا نبودید؟ یا برای مکان هایی که هیچوقت توشون نبودید دلتنگ بشید؟
پ.ن۳: یه آرزوی خیلی اکلیلی و گوگولی و قدیمی توی دلم هست که هزار و پونصد سال ازم دوره. میشه دعا کنید حدودا هزار و چهارصد و هشتاد و نه سال بهم نزدیک بشه؟ :))💫💫💫