راستش من بعد از اون پستی که دوشنبه یا سه شنبه گذاشتم و الان دیگه نیستش، دستم به نوشتن نمیره. فقط بگم مرسی بابت تک تک کامنت ها.
دی ماه ۹۶ به شدت حالم بد بود و میتونم بگم تک تک ثانیههای اون ماه بهم سخت گذشت ولی نمیدونم چرا و چجوری وبلاگ نویسی من رو نجات داد. نمیگم توی این مدت دیگه اصلا حالم خراب نشد، اتفاقا لحظات سخت و ناراحت کننده زیاد داشتم، ولی حتی بدترینش در مقابل بهترین حس و حال دی ماه ۹۶ هیچ بود...
راستش بعد از اون بحثی که پیش اومد دوباره حالم وحشتناک شد و حس کردم کل این چندماه هدر رفته و دوباره افتادم ته چاه غم و غصه...
تا همین الانی هم که مینویسم حالم بهتر نشده و یه روند نزولی وحشتناک رو دارم سیر میکنم. یه حرکاتی زدم امروز که حتی حدس هم نمیتونید بزنید چقدر وحشتناک بوده='))
دلم میخواد بنویسم، ولی اول روم نمیشه و حس میکنم ممکنه حال بقیه رو بگیرم ، و غیر از اون دوست ندارم به حرف دلم گوش کنم یا اصلا کاری کنم که آروم بشم یا خوشحال بشم.
همین :)
+ کنکور رو دادم:)) یه وقت فکر نکنید غیبت کردم و اینا :)) هرچند کنکور زبان رو غیبت کردم...
++ بازم ممنون بابت کامنت هایی که واسه پست قبل گذاشتید :) یه دنیا دوستون دارم و شرمندهام که پست هام اینجور شده...
+++ حالا شایدم سعی کردم یه جور قابل تحملتر و منطقی تو و سوبر (sober!!!) تری نوشتم و شرمنده شما نشدم :'))